گفتگو میتواند یکی از بخشهای مطالعه و تفکر باشد و البته چیزی فراتر از آن است
هدف از گفتگو همیشه زدن پوز طرف مقابل و پیروز شدن نیست بلکه رسیدن به یک نتیجه مشترک است که معنی لاتین آن هم همین را میگوید dia و logos یعنی جریان اندیشه.
اولین مهارتهای لازم برای گفتگو چیزهایی بیشتر از مهارتهای گفتگو است، مهارتهای عام ذهنی است:
1. به یاد داشته باشیم تقسیمها یک عمل ذهنی هستند مثل جدا کردن پنج انگشت از یک دست پس در هر تقسیمیدر عین افتراق یک اشتراک هم هست
این مسأله در هنگام مواجهه با بخشهای مختلف یک مطلب، گروههای مخالف، رشتههای مختلف یک حیطه و ... اهمیت میابد.
راه حل این مسأله کنار گذاشتن تمام نامها و تقسیمات و از نو نگاه کردن به مسأله است.
2. نباید با یقین 100% به باورهایمان تکیه کنیم و آنها را تکیه گاه اصلی خودمان بدانیم و از تغییر بهراسیم.
ما باید به دنبال آگاهیهای جدیدتر و کشفهای تازه تر و دلایل متقن تر باشیم.
3. تفکر ما قالبا بر اساس حافظه و پیشفرضها و طرحوارههای از پیش موجود است. نه تمام حقیقت
ما نیاز داریم هر بار در سوابقی که در ذهن داریم بازنگری کنیم و کورکورانه از آنها تبعیت نکنیم
4.انسان معمولا میل دارد که خود را بر دیگری تحمیل کند و سپس حالت دفاعی به خود بگیرد.
در هنگام گفتگو باید توجه داشته باشیم که همه خوبیها و بدیهایی داریم و از این جهت مشترکیم و باید مزایا و معایب را نه در دو جبهه بلکه در یک کل منسجم بنگریم.
برای ورود به گفتگو این مهارتهای درونی واجب تر از ترفندهای خارچی است چرا که موقعیتها تغییر میکنند اما شما میتوانید یک روش منحصر به فرد و ماندگار داشته باشید